حوله کوچیک
سلام پسر و پسر . عسل و عسل ... خیلی وقت که میخوام بیام و بنویسم ولی وقت نمیشه . این سیستم هم خیلی کند شده و اعصابم رو خورد میکنه . چند روز پیش یادم نیست چه کار خوبی کرده بودی که من گفتم برات یه جایزه میخرم . بعد بهت گفتم چی دوست داری . تو گفتی " حوله کوچیک " شاخ در آوردم . الهی من برات بمیرم . خلاصه فردای همون روز با امیر رفتیم بیرون و برات یه حوله خوشکل خریدیم . این هم عکهایی که با حوله قشنگت گرفتی : تازه دمپایی هم داره . تو که خیلی خوشت اومد . و رفتی به بابا گفتی { خوشکل شدم } . مامان واسه اون جان خوشکلت بمیره .... شنبه هم با من اومدی نمایندگی . و کلی بازی کردی و دیروز هم با نازی اومدیم دنبالت و ظهر رفتیم کباب خوردی...
نویسنده :
mahtala
11:46